سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همکاری با سرپرست خود - سؤال مربوط به نویسندگی

یک محقق دکترا اخیراً به من و چند نفر دیگر که همزمان در آن اتاق بودند ، گفت که می خواهد مقاله ژورنالی بنویسد. خوب نه، نه واقعا. مشکل این بود که سرپرست وی اصرار داشت که به عنوان نویسنده معرفی شود ، هرچند که آنها هیچ کمکی نکردند. پاسخ شنوندگان فوری و منفی بود. "نه" ، به همراه یکسری از نفس های قابل شنیدن ، تقریباً در مجالس متحرک بود.

 

این دور از اولین باری است که من در این مورد شنیده ام. و در حقیقت ، من از بعضی رشته ها اطلاع دارم که به طور خودکار فرض می شود که نام یک استاد راهنما هرچه یک محقق دکتری منتشر می کند ، صرف نظر از اینکه حتی به مقاله نگاه کرده اند ، ادامه خواهد یافت. به نظر می رسد این رویه پیش فرض نویسندگی ریشه در این دیدگاه دارد که: (الف) مکالمات صورت گرفته در نظارت ، ناگزیر بدان معنی است که برخی از دانش سرپرست توسط سرپرست گرفته می شود ، و (ب) سهم فکری سرپرست در پروژه محقق دکتری. باید از طریق معرفی به عنوان مؤلف تأیید شود. اما من همچنین شنیده ام که ??برخی از همکارانم دیدگاه مخالف دارند - که سرپرست نباید در نشریات دکتر خود "دخالت کند" و هرگز نباید همکاری کند و هرگز نباید به عنوان نویسنده ظاهر شود.

 

بنابراین مسئله نوشتن با سرپرست شما قلمرو بحث برانگیز است. سیاست های برش واضح و دقیقی وجود ندارد. با این وجود ، از آنجا که فشار برای انتشار در دوره های دکتری افزایش می یابد ، و هرچه تعداد بیشتری از افراد با انتشار مطالب دکترای خود را انجام می دهند ، بسیار ضروری به نظر می رسد که سوال از سرپرستی ناظر - سرپرست به چیزی بیش از یک گفتگوی راهرو و یک سؤال در کنفرانس ها تبدیل شود. .

 

282412292_2671d4ec45_o.jpg

 

نظر من ، برای آنچه ارزشش را دارد ، این است.

 

تدریس - و نظارت یک رابطه آموزشی از نوع بسیار ویژه ای است - همیشه معلم را شامل می شود که هدیه نظرات و تخصص های خود را به "یادگیرنده" ارائه دهد. این پیشنهاد می تواند اجبارآمیز باشد ، همانطور که در "شما باید اینگونه فکر کنید و وای اگر در صورت عدم اعتماد به نفس به شما خیانت کند." یا این می تواند بسیار لمس تر و سخاوتمندانه باشد ، مانند "درباره این دیدگاه چگونه" یا "چگونه در مورد خواندن این مورد بعدی "یا" این باعث می شود تا به من فکر کنم "یا اگر این را اینجا قرار ندهید این قابل خواندن خواهد بود." 

 

در نظارت ، تقریباً اجتناب ناپذیر است که حداقل برخی از دیدگاه های سرپرست در تفکر داوطلب دکتری تأثیرگذار باشد. اما نه همیشه. صرف نظر از برداشت ، "هدایای نظارت" در مبادله تعلیم و تربیت ساخته می شود. سرپرستان نام خود را به عنوان نویسنده در عنوان پایان نامه قرار نمی دهند ، زیرا نظارت بر هدایای هدایایی است - این پایان نامه به عنوان اثر اصلی خود نامزد شناخته می شود و از سرپرست بخاطر سهم خود در جوایز تشکر می شود. و البته ، روابط نظارت ایده آل در جایی است که ناظر نیز یاد می گیرد. دادن متقابل است.

 

نوشتن برای انتشار اکنون بخشی از روند نظارت است. به عنوان مثال ، در انگلستان رسمیت یافته است ، جایی که روند بررسی سالانه معمولاً شامل گزارش در مورد چگونگی پشتیبانی سرپرست محقق دکتری برای انتشار است. این روزها ، یک محقق دکتری می تواند منطقاً فرض کند که ، همانند پایان نامه خود ، می توانند درمورد نوشتن و انتشار با سرپرست خود صحبت کنند. آنها می توانند درمورد اهداف نوشتن مقاله صحبت کنند ، نوشتن برخی جهات و برخی بازخورد ها را انجام دهند. سرپرست این گفتگو را به عنوان بخشی از روند آموزشی خود ارائه می دهد. پشتیبانی از نشر علاوه بر نظارت ، نظارت نیست. این مانند تولید پایان نامه برای روند دکترا یکپارچه است. و همان قوانینی که برای پایان نامه اعمال می شود باید درمورد نوشتن برای انتشار اعمال شود ، سرپرست هدیه می دهد.

 

با این وجود ، ممکن است ناظر کاری بیشتر از ارائه مشاوره و کمی بازخورد انجام دهد. آنها در واقع بخشی از نسخه خطی را می نویسند. آنها چیزی را که بیش از آنچه محقق دکتری قادر به انجام آن است انجام می دهند - و این ممکن است از طریق نوشتن ادبیات یا روشهای مربوطه ، برخی از اصلاحات تجزیه و تحلیل ، یک فرضیه نظری ، تدوین دستورالعمل و سهم ... باشد. یک کمک واقعی این موارد در شرایطی است که به نظر می رسد ناظر منطقی برای ادعای مدرک همکاری نباشد. اما از آنجا که تحقیقات اساسی کاندیدای دکترا است ، ناظر واقعاً باید خیلی سخت فکر کند که چرا آنها مایل نیستند جز نویسنده دوم باشند.

 

این ممکن است که استاد راهنما کارهای دیگری را انجام دهد که صرفاً در مقاله محقق دکتری سهمی نداشته باشد. سرپرست ممکن است چیزی را بنویسد که در آن به محقق دکترا نقش کمک کننده ارائه شود ، شاید آنها برخی داده ها را به یک قشر بزرگتر تولید شده از سرپرست ارائه دهند ، به طور خاص در مورد روش های تحقیق بنویسند ، برخی ادبیات را ارائه دهند ، برخی از تحلیل ها را انجام دهند. این سناریو اغلب در شرایطی صورت می گیرد که محقق دکتری در یک تیم تحقیقاتی یا همان پروژه سرپرست آنها مشغول به کار است. در این حالت ، اعتبار و سفارش مؤلف باید با دقت مذاکره کند. کنوانسیون های انضباطی ، سخاوت ناظر و محاسبات در مورد درصد سهم همه در این مرحله بازی می کنند.

 

نوشتن با سرپرست خود مشکل است. اما مدیریت آن غیرممکن نیست. مذاکره برای نویسندگی می تواند دشوار و بعضاً غیرقانونی سخت باشد ، و من در مورد این پست حتی در پست بعدی می گویم.

 

اگر تجربیات و یا توصیه های مفیدی برای ارائه به دیگران در مورد نوشتن با سرپرست خود دارید ، به من اطلاع دهید. من مشتاق ادامه گفتگو هستم.